حتما ایده های زیادی در مورد محصول جدید که درآمدتان را افزایش دهد یا سیستمی نو که هزینه های شرکتتان را کاهش دهد در ذهن دارید، ولی از کجا می توانید این اطمینان را پیدا کنید که این ایده ها ارزش سرمایه گذاری دارند یا نه؟ هربار که ایدهای که مستلزم صرف هزینه است مطرح می شود، مدیران ارشد به دنبال آنند که بدانند بازده سرمایه یا ROI آن چه میزان است. راه های بسیاری برای محاسبه نرخ بازگشت سرمایه (return on investment) یا ROI وجود دارد از جمله ارزش فعلی خالص (NPV)، بازپرداخت و سود و زیان و البته یکی از مهم ترین روشها نرخ بازده داخلی (internal rate of return) یا همان IRR است.
IRR نرخی را نشان میدهد که پروژه در آن به سود یا زیان می رسد. این نرخ عموما به وسیله تحلیل گران مالی به همراه NPV یا همان ارزش فعلی خالص مورد استفاده قرار می گیرد. این به این دلیل است که این دو روش مشابه هستند ولی از متغیرهای متفاوتی استفاده می کنند.
با استفاده از NPV شما یک نرخ تنزیل مشخص را برای شرکتتان در نظر میگیرید و سپس ارزش فعلی سرمایه گذاری را محاسبه مینمایید ولی با IRR شما بازده واقعی ایجاد شده به وسیله جریانات نقدی را محاسبه و سپس آن نرخ را با نرخ مانع شرکت خود (میزان سرمایهای که متعهد میشود بازگردد) مقایسه مینمایید. اگر نرخ بازده داخلی بیشتر باشد آن پروژه ارزش سرمایه گذاری را دارد.
اندازه گیری نرخ بازده داخلی چندان ساده نیست. مثلا اگر طرحی دارید که نیازمند 3 میلیون تومان سرمایه گذاری است و در طول سه سال آینده هر سال 1 میلیون و 300 هزار تومان آورده نقدی دارد نمی توانید به سادگی بگوید که کل جریان نقدی آورده شده 3 میلیون و 900 هزار تومان است و این همان نرخ بازدهی شما باشد، زیرا این مبلغ در طول سه سال پخش شده است. در عوض شما باید از یک فرایند تکرارشونده استفاده نمایید که در آن نرخ های مانع (یا نرخ بهره سالانه) مختلف را امتحان کنید تا ارزش فعلی خالص شما برابر صفر شود. خوشبختانه امروزه محاسبه این نرخ از طریق اکسل یا سایر برنامه های محاسبات مالی امکان پذیر است و تا زمانی که می توان این امور را به شکل الکترونیکی انجام داد نیاز به دانش ریاضی چندان فوق العاده ای نیست.
شرکت ها معمولا هم از NPV و هم IRR برای ارزیابی سرمایه گذاری ها استفاده می کنند. با وجود اینکه NPV اطلاعات بیشتری در مورد بازدهی مورد انتظار در اختیار ما قرار می دهد، تحلیلگران مالی اغلب برای توضیح برای عامه مردم که تخصصی در زمینه مالی ندارند، از IRR استفاده می نمایند. دلیل اصلی این امر آن است که IRR ملموس تر و قابل فهم تر است.
به عنوان مثال شما در ارایه خود می گویید اگر پروژه ای داشته باشیم که نرخ بازده داخلی آن 14 درصد است و نرخ مانع شرکت نیز 10 درصد باشد یک شنونده عامی با خود می اندیشد که آهان متوجه شدم 4 درصد بازدهی بیشتری روی این پروژه داریم، حال تصور کنید که بخواهید بگویید NPV این پروژه دو میلیارد است، در همین لحظه ممکن است یکی از شنوندگان از شما درخواست کند که توضیح دهید NPV چیست و شما باید وقتی را صرف توضیح این مساله کنید که ارزش فعلی جریان های نقدی آتی این سرمایه گذاری با استفاده از نرخ تنزیل 10 درصد به اندازه دو میلیارد تومان از سرمایه گذاری اولیه ما پیشی میگیرد و اینگونه از موضوع اصلی دور خواهید شد.
در مقابل یکی از نقاط ضعف IRR بیش از اندازه مفهومی بودن آن نسبت به NPV است. با استفاده از NPV شما سهم مشخصی را به کل شرکت اختصاص خواهید داد، مثال فوق را در نظر بگیرید که شما با در نظر گرفتن درستی کلیه فرضیات مشخص کردید که این پروژه دو میلیارد تومان برای شرکت به همراه دارد. حال آنکه نرخ بازده داخلی به شما پول واقعی نمی دهد و مقیاس مشخصی را در اختیار شما قرار نمی دهد. مثلا IRR 20 درصد هیچ چیزی در مورد میزان پولی که نصیبتان خواهد شد نمی گوید. آیا 20 درصد 1 میلیون تومان منظور است یا 10 هزارتومان؟ همان طور که می بینید لازم نیست علامه ریاضی باشید تا تفاوت فاحش میان این دو را بفهمید.
بزرگترین اشتباه استفاده تنها و منحصرا از IRR است. توصیه می شود که هنگام تجزیه و تحلیل یک پروژه حداقل از یکی از روش های دیگر (NPV و یا بازپرداخت) استفاده کنید. استفاده از این نرخ به تنهایی می تواند شما را در اینکه کجا سرمایه شرکت را صرف کنید گمراه کند به خصوص زمانی که دو پروژه با طول مدت های متفاوت را مقایسه می کنید. مثلا اگر یک پروژه یک ساله با IRR 20 درصد داشته باشید و یک پروژه ده ساله با IRR 13 درصد، اگر تصمیم گیری شما بر مبنای تنها نرخ بازدهی داخلی باشد ممکن است پروژه با IRR 20 درصد را ترجیح دهید که اشتباه محض است. در شرایطی که نرخ مانع شرکت در طول این مدت 10 درصد است بهتر است به دنبال پروژه ده ساله بروید.
همچنین باید به رویکرد IRR نسبت به ارزش زمانی پول نیز توجه کنید. در محاسبه این نرخ چنان تصور می شود که جریان های نقدی آتی حاصل از یک پروژه دوباره روی IRR سرمایه گذاری می شود نه بر روی هزینه سرمایه شرکت و در نتیجه به اندازه NPV با هزینه سرمایه و ارزش زمانی پول در ارتباط نیست.
بنابراین نرخ بازده داخلی اصلاح شده (MIRR) که چنان فرض می کند که جریانات نقدی مثبت صرف هزینه سرمایه و مخارج اولیه تامین مالی شرکت می شوند در انعکاس هزینه و سودآوری یک پروژه قابل اتکاتر است. با اینهمه هنوز هم میگوییم بهتر است که همواره نرخ بازده داخلی را به همراه ارزش فعلی خالص در نظر بگیرید تا تصور بهتری از بازده سرمایه گذاری خود داشته باشید.