نخستین پرسشهایی که به ذهن خطور میکند آن است که سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی چیست و چه موضوعاتی را در بردارد؟ رابطه آن با مدیریت عملیاتی در یک سازمان چه خواهد بود؟ برای آنکه شرکتها بتوانند به طور موثر و کارآمد از این سیستم استفاده کنند به دانستن چه مواردی نیازمندند؟ یک سیستم نرم افزاری باید چه خصوصیاتی را داشته باشد تا سازمانها و شرکتها به سمت بهرهوری و سود بیشتر حرکت کنند؟
قبل از آن که با موضوع اصلی آشنا شویم بهتر آن است که به شرح دو اصطلاح اساسی بپردازیم.
سیستم برنامه ریزی منابع سازمانی یا در اصطلاح لاتین Enterprise Resource Planning مدیریت یکپارچه فرآیندهای تجاری است، که اغلب در زمان واقعی و به صورت غیر مستقیم به وسیله نرمافزار و تکنولوژی به وجود می آید.[1] در اصل سیستم برنامهریزی منابع سازمانی (ERP) یک رشته از منابع تجاری مانند پول نقد، مواد خام، ظرفیت تولید و وضعیت تعهدات تجاری (سفارشها، سفارشهای خرید، حقوق و دستمزد) را شامل می شود.
همچنین اصطلاح مدیریت عملیاتی یا Operations Management یک حوزه از مدیریت است که به طراحی و کنترل فرآیند تولید و طراحی مجدد عملیاتهای تجاری در تولید کالا و یا خدمات می پردازد. در اصل مدیریت عملیاتی با کل سیستم تولید در ارتباط است به طوری که فرآیند ورودی که به صورت مواد خام، نیروی انسانی و انرژی ظاهر می شود به خروجی هایی همچون کالا و خدمات تبدیل می شود.[2]
عملیات ها فرآورده ها را تولید، کیفیت را مدیریت و خدمات را ایجاد میکنند. عملیاتها یکی از مهمترین عملکردهای اصلی همراه با زنجیره تامین، بازار، مالیه و منابع انسانی در سازمان ها هستند. استراتژی عملیاتی، طراحی محصول، طراحی فرآیند، مدیریت کیفیت، برنامهریزی تسهیلاتی، برنامهریزی تولید و کنترل موجودی همه، نیازمند توانایی تحلیل و ارزیابی در موقعیت در جریان هستند. همچنین سازمانها در جستجوی راه حلهای بهتری برای افزایش سودمندی و بهرهوری تولید و خدمات هستند که تمام این موارد با کمک مدیریت عملیاتی تسهیل خواهد شد.[2]
برای آنکه بتوانیم سیستم برنامهریزی منابع انسانی را در یک سازمان به سرانجام برسانیم نیازمند در نظر گرفتن موارد مهمی در حوزه مدیریت عملیاتی هستیم. در ادامه به چند مورد اشاره شده است.[3]
سوال مهمی که مطرح می شود آن است که آیا نیازمند یک سیستم به شدت پیچیده هستیم؟ باید بدانیم که سیستم به خودی خود همه مسائل و مشکلات سازمان را اصلاح نمی کند. گاهی برخی از فرآیندهای مهندسی مجدد و ارتباطاتی که از یک سمت به سمت دیگر سازمان رخ می دهد؛ قادر به حل مشکل است. بنابراین طراح چنین سیستمی با یک روش بسیار ساده تر و ارزانتر و با کمک مدیریت داده در صدد حل آن بر خواهد آمد. [3]
تنها پیاده سازی یک سیستم ERP قادر به اصلاح فرآیندهای ناکارآمد و منقطع نیست. قبل از سرمایه گذاری و صرف زمان در چنین سیستمی به ارزیابی و حتی گاه به طراحی مجدد فرآیندها نیاز است. [3]
بایستی به این نکته توجه داشت که میزان دقت در جمع آوری دادهها که به عنوان ورودیهای سیستم از آن یاد می شود درمیزان اعتبار و درستی خروجی سیستم نقش بهسزایی دارد.
اگر بخشهای متفاوت سازمان، روی مجموعههای مختلفی از دادهها به انجام عملیات بپردازند؛ مثلا داده های مربوط به فروش در یک بخش سازمان نسبت به دادههای فروش در دیگر بخش متفاوت باشد؛ سیستم نرمافزار قادر به ارائه خروجیهای دقیقی نخواهد بود. [3]
فروشندگان ERP نرمافزارهای استاندار شدهای را به صاحبان شرکتها عرضه می کنند که به صورت نمونه میتوان به ماژول های بهینه برای صنایع خاص اشاره کرد.
اما نگرانیهای اصلی همین شرکت ها آن است که چنین فرآیندهای استاندار شدهای، آنها را محبوس و محدود خواهند کرد. به بیان دیگر نوآوریها در مراحل تدریجی پیشرفت حین کار، متوقف شده و انحراف از فرآیند سیستم ERP، ضرورت راه حل های نوآورانه و خلاقانه نرمافزاری را متوقف میکند. [3]
کارکنان بایستی هدف از وجود چنین سیستمی و چگونگی ورود اطلاعات را دریابند. همچنین قادر به تفسیر گزارشهای که سیستم تولید میکند، باشند. [3]
بهسازی مداوم، ضربان قلب همه شرکتهای موفق است و تغییرات در فرآیندها به طور یقین باعث اصلاح و بهبود نرم افزار ERP در سازمان خواهد شد. بسیاری از شرکت ها به دلیل اجتناب از صرف هزینه و زمان مورد نیاز برای به روزرسانی نرمافزار، خود را درمیان فرآیندهای متداول راکد و محدودکننده یافتهاند. بنابراین این شرکت ها برای برون رفت از این رکود و محدودیت، نیازمند گسترش رابطهای موثر با ارائه دهندگان چنین نرمافزارهایی هستند. [3]